سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شخصیت بی نظیر، جذاب و پر نفوذ امام جواد (ع) با پاسخگویی وی به سئوالات وشبهات وارده بر دین در محضر بزرگان تشیع و نیز مناظره با افرادی چون" یحیی بن اکثم" و" ابی داود" آن هم با سنی کم و... موجب محبوبیت روز افزون امام جواد (ع) در بین مردم شد . این محبوبیت ، زنگ خطر را برای دستگاه بنی عباس به صدا درآورد .

تبیان زنجان

مامون که بر آن بود تا با زیرکی خاص خود و کمک امّ الفضل و بهره برداری از جایگاه دامادی امام جواد (ع) به مهار وقایع روزگار خود خصوصا علویان بپردازد ، در روز پنج شنبه هفدهم رجب یا شعبان سال 218 از دنیا رفت.(بحار الانوار ج50 ص16 ، تاریخ الامم والملوک ج50 ص30 )

ومعتصم برادر وی با نگرشی دیگر به معادلات سیاسی و اجتماعی وی روحیه سپاهی گری و نظامی گری به قدرت رسیده بود. وجود حضرت را هرگز تحمل نمی کرد، از اینرو پس از رسیدن به خلافت، امام جواد(ع) را از مدینه به بغداد فرا خواند که در حقیقت این فرا خوانی، آغاز محدودیت و محصور کردن امام به شمار می آید.
بنابر روایات امام رضا (ع) ، امام جواد(ع) قربانی خشم و غضب شد ، خشم و غضبی که ریشه در عجز و ناتوانی دستگاه بنی عباس در مقابل شخصیت و درایت حضرت داشت.

حکیم بن عمران می گوید هنگامی که حضرت به دنیا آمد امام رضا (ع) به یاران خویش فرمود : برای من فرزندی به دنیا آمده که مانند " موسی بن عمران " دریاها را می شکافد و چون "عیسی بن مریم" مادر او مقدس و پاکیزه و پاکدامن است . سپس فرمود: این فرزند من از روی خشم و غضب کشته می شود و اهل آسمانها بر وی می گریند. خداوند بر دشمن ستمگر او غضب می کند و در مدت کوتاهی آنانرا به عذاب دردناک مبتلا می سازد (بحار الانوار ج50 ص15 )

معتصم پس از رسیدن به خلافت و گرفتن بیعت، از وضعیت امام جواد (ع) و محل سکونت وی پرسید که در پاسخ به او می گویند در مدینه به سر می برند .

معتصم به "محمد بن عبدالملک زیات" که سمت وزارت وی را در مدینه داشت ابلاغ کرد تا با احترام خاص امام جواد(ع) را با ام الفضل از مدینه به بغداد روانه سازد.
محمد بن عبدالملک نیز نامه معتصم را به علی بن یقطین داد و او را مامور روانه ساختن امام جواد(ع) به بغداد کرد.( بحار الانوار ج50 ص8 )

عمر مبارک امام در این سال 218ه.ق بیست و سه سال بود و این دومین سفر حضرت به بغداد بود. حضرت که در سفر نخست به دستور مامون به بغداد فرا خوانده شده بوددر واکنش به پرسش اسماعیل بن مهران که عرض کرد :
ای مولای من ، اکنون که مدینه را ترک می کنی برای شما نگرانم. تکلیف چیست وامام بعد از تو کیست ؟
امام جواد(ع) با لبخندی معنا دار فرمود:" لیس حیث طننت فی هذه السنه "، آنچه را که تو گمان می کنی (برای آن نگرانی ) در این سال واقع نمی شود .
امام در سفر دوم خود و احضار وی از سوی معتصم ، در پاسخ به پرسش اسماعیل بن مهران که عرض کرد: ای مولای من، جانم به قربانت، مدینه را ترک می کنی، تکلیف ما بعد از تو چه خواهد بود ؟
امام فرمود: " الامر من بعدی الی ابنی علی " امر امامت و پیشوای بعد از من برعهده فرزندم علی (ع) است.(الارشاد ص328 ، بحار الانوار ج50 ص118 )

تاریخ به نقش چند نفر در به شهادت رساندن امام جواد(ع) اشاره می کند که آنان عبارتند از : معتصم عباسی، جعفر بن مامون برادر معتصم ، ام الفضل فرزند مامون و همسر امام جواد(ع) یحیی بن اکثم و احمد بن داود دو قاضی مشهور دربار.
بی شک نقش تحریک کننده فکری و فرهنگی را افرادی چون یحیی بن اکثم و احمد بن ابی داود که در دوران مامون در مناظرات از حضرت شکست خورده بودند ،مهیا ساخته بودند. نقش جعفر بن مامون در شهادت حضرت نقش تحریک عواطف خواهرش که فرزندی از حضرت نداشت و مورد کم توجهی حضرت قرار می گرفت بود و معتصم را می توان دستور دهنده قتل ، و ام الفضل را مجری آن بر شمرد.

 آغاز توطئه

پس از شکست ابی داود قاضی مشهور دربار عباسی در خصوص اجرای حد سارق ، روح انتقامجویی و کینه از حضرت (ع) که ناشی از دست رفتن جایگاه علمی خود در نزد خلیفه دربار و مردم بود ، ابی داود را بر آن داشت که معتصم تاثیرپذیر را نسبت به امام جواد (ع) بدبین نماید .

زرقان دوست نزدیک و صمیمی " احمد بن داود " می گوید: .... " ابی داود برای من نقل کرد پس از شکست از" ابی جعفر" به قدری ناراحت شدم که آرزوی مرگ کردم، بدین جهت روز سوم ( جلسه بحث ) نزد معتصم رفتم و گفتم : خیر خواهی و نصیحت امیر المومنین بر من واجب است که اگر از آن سر باز زنم ناسپاسی کرده و سزایم آتش دوزخ است .
معتصم علتش را پرسید ؟
به او گفتم : زمانی که امیر الموُمنین فقهاءو علماء را در مجلسی گرد هم می آورد تا به حل یک مسئله دینی دست یابد . و علما ء و فقها در مجلسی فتوای خود را اعلام می کند در آن مجلس اعضای خانواده ، وزراء ، فرماندهان ارتشی و ... حضور دارند و مردم نیز در بیرون به این نکته آگاهی می یابند که خلیفه فتوای علماء و فقهاء را کنار گذارده و راُی و فتوای کسی را می پذیرد که گروهی از امت به امامت وی معتقدند و وی را برتر و دانشمند تر از دیگران قلمداد می کنند ؟
تکلیف حکومت و علمای دربار چه می شود ؟

چه حیثیتی برای آنان باقی می ماند ؟ آیا چنین کاری زمینه انحراف افکار عمومی از خلافت و تمایل و توجه به ابی جعفر (ع) را مهیا نمی کند ؟
معتصم با شنیدن سخنانم رنگ چهره اش تغییر کرد و گفت :
جزاک الله عن نصیحتک خیرا .. خداوند به تو جزای خیر دهد بخاطر نصیحت خیر خواهانه ات .
چهار روز پس از این جلسه مناظره امام جواد (ع) به دست ام الفضل به شهادت رسید .
تاریخ نویسان نحوه شهادت حضرت را به سه گونه مختلف روایت کرده اند .

روایت نخست:

معتصم به یکی از وزیران خود دستور داد تا امام جواد(ع) را برای صرف ناهار به خانه خویش دعوت و آن حضرت (ع) را مسموم نماید .
معتصم تاُکید کرد که اگر امام جواد(ع) از پذیرش دعوت امتناع کرد به وی بگویند که مجلس خصوصی است !
این وزیر ، امام جواد (ع) را برای خوردن نهار به خانه خویش دعوت کرد که با اکراه و امتناع حضرت روبرو شد .
وزیر با اصرار و تاُکید فراوان و بیان این مطلب که : بسیار دوست دارم که حضرت پای خود را بر فرش منزل من بگذارد و خانه ام به قدوم وی تبرک یابد و دوست دارم یکی از وزیران نیز تو را زیارت و ملاقات کند ، حضرت را مجبور به پذیرش دعوت کرد .
امام بر سفره نهار با خوردن اولین لقمه احساس مسومیت کرد . از اینرو خواستار مرکب خود برای رفتن از منزل شد . حضرت پس از خوردن آن لقمه در برابر اصرار وزیر در خانه او فرمودند :
"خروجی من دارک خیر لک "، در منزل تو نباشم برای تو بهتر است. امام جواد (ع) با همان حال مسمومیت منزل را ترک کرد و آن روز و آن شب بر اثر مسمومیت و ناتوانی درد کشید و سپس بیست ساعت پس از خوردن آن لقمه به شهادت رسید .

روایت دوم :

ابن شهر آشوب روایت می کند : پس از دعوت اجباری معتصم از امام جواد (ع) و استقبال ظاهری از آن حضرت (ع) ، معتصم "اشناس" فرمانده ترک سپاه خود را ، با هدایایی به نزد امام جواد (ع) و ام الفضل فرستاد .
وی ماُموریت داشت تا " شربت ریواس " ترش مزه ای را که به همراه خویش داشت به حضرت بخوراند . اشناس پس از دادن هدایا و خوشامدگویی به امام جواد (ع) گفت : این شربت خوش طعمی است که با یخ خنک شده است و خلیفه ، احمد بن ابی داود ، سعید بن خضیب و بسیاری از سر شناسان دربار نیز آن را نوشیده اند . خلیفه دستور داده است تا این شربت خنک را الآن میل نمایی !
امام جواد (ع) شربت را گرفت و فرمود: اشکالی ندارد، شب آن را می خورم ولی اشناس گفت : هم اکنون شربت خنک است و اگر بماند یخ آن آب می شود و خاصیت خود را از دست می دهد ، اکنون باید میل کنی .
امام جواد (ع) با اطلاع از نقشه وی در حال اجبارآن را نوشید.
مناقب ال ابی طالب ج4 ص379 ، بحار الانوار ج 50 ص 8

روایت سوم:

پس از به خلافت رسیدن ابواسحاق محمد بن هارون معروف به معتصم عباسی ، وی برای به شهادت رساندن ابی جعفر (ع) نقشه ها و حیله ها می کشید تا اینکه به ام الفضل ، دختر هارون و همسر امام جواد (ع) دستور داد تا حضرت را مسموم نموده و به شهادت رساند .
معتصم که از احساسات زنانه ام الفضل خبر داشت و می دانست وی ازامام جواد (ع) راضی نیست و امام جواد (ع) همسر دیگر خود "ام الحسن " را که برای وی فرزند پسری بدنیا آورده است برام الفضل که نازاست ترجیح می داد، بهترین فرد برای به شهادت رساندن حضرت دید.
ام الفضل همسر بی وفای حضرت (ع) به دستور عمویش معتصم تن در داد .
از آنجا که معتصم و جعفر می دانستند که امام (ع) انگور را بسیار دوست دارد زهری را در "انگور رزاقی " تزریق کردند و ام الفضل نیز نوزده دانه انگور به امام جواد (ع) خورانید .
همین که امام انگور مسموم را خورد، ام الفضل سخت اندوهگین و پریشان شد و شروع به بلند گریستن کرد .
امام جواد(ع) متوجه حرکت خائنانه وی گردید. رو به ام الفضل کرد و گفت چرا گریه می کنی ؟ به خدا سوگند خداوند تو را به زخمی لاعلاج مبتلا خواهد کرد و گرفتار بلایی خواهی شد که توان بازگو کردن آن را برای کسی نداری .(بحار الانوار ج 50 ص 17)

منبع : پایگاه اطلاع رسانی امام جواد (ع)

گرد آوری توسط گروه دین و اندیشه سایت تبیان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/Religion_Thoughts.html

مطالعه این مطالب را نیز پیشنهاد میکنیم : :





تاریخ : شنبه 90/7/2 | 4:5 عصر | نویسنده : علی ولی اللهی | نظرات ()
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • حریم علم